برای هفته سوم!

 این کتاب،گزارشی پشت صحنه از سفر رهبر به سیستان است..."ده روز با ره بر!"...                    

سخنرانی شب هفتم؛جناب آقای میرباقری

1.نباید فقط به ظاهر روایات و قرآن توجه کرد.نباید سطحی به آنها نگریست.

2.در مواجه با فرهنگی که از غرب می آید و اسم رفاه روی آن گذاشته اند،نباید سکوت کرد...اسلام کاملا با رفاه موافق است...با تحول در سطح زندگی هم موافق است...ولی با الگوی خودش...یعنی تحول و رفاه با الگوی اسلامی.

3جامعه اسلامی باید بین فرهنگ اسلام و زندگی اجتماعی،رابطه برقرار کند.الگوی پوشاک اسلام،با الگوی پوشاک غرب،متفاوت است.الگوی پوشاک اسلام،با اخلاق اسلامی تناسب دارد و الگوی پوشاک غرب،با اخلاق غرب.

4.غرب میخواهد با تکیه بر جاذبه های زن،ثروت و توریست جمع کند...معلوم است که در این فرهنگ،"حجاب"،دست و پا گیر میشود!زن مسلمان باید بر اساس الگوی اسلام،وارد اجتماع شود...هم به تحصیل بپردازد وهم سر کار برود.

5.دو نوع رحمت داریم:

-رحمت عام که برای تمام موجودات است.هم کافران و هم مسلمانان.

-رحمت خاص که فقط برای آنهایی است که وارد وادی توحید میشوند.

6.روایت است که اگر مسلمانان،تحمل میکردند...دینشان را رها نمیکردند...به اشتباه نمی افتادند،خدا در دنیا بیشتر از این هم به کافران نعمت میداد!

7.احدی به احدی محبت نمیکند مگر اینکه خدا واسطه این محبت است...اگر خداون عالم،بساط محبت خود را از عالم جمع کند،هیچکس به دیگری رحم نمیکند!لذا در قیامت که میگویند مادر،فرزند خود را رها کرده و به بدبختی خودش میرسد،برای این است که خدا،این رشته محبت را قطع میکند.

8.فقط یک رشته محبت است که همیشه بوده و خواهد بود...حتی در روز قیامت که تمام رشته ها پاره میشود...و آن،رشته محبت پیامبر و معصومین است!که این هم البته از خدا رسیده ولی...اصلا از یک سنخ محبت دیگری است و با محبت های دیگر بین افراد،فرق میکند.

9.به همین دلیل است که میگویند،محبت امام به مؤمن،از محبت پدر به تنها فرزندش بیشتر است!...همچنین در روز قیامت که همه میگویند "وانفسا...!"،پیامبر و ائمه میگویند"واامتا...!.

                                 پایان شب هفتم

                     برای هفته دوم!

این رمان داستان زندگی یکی از یاران پیامبر به نام "معصب بن عمیر" است...او زیباترین و مایه دار ترین جوان مکه بود!

..."وقتی دلی"...                                                                                                             

سخنرانی شب ششم محرم؛جناب آقای میرباقری

1.جامه دینی این نیست که فقط در آن به فروعات و احکام فقهی دین توجه شود.بلکه جامعه ایست که در آن به اصول دین عمل شود...خوب فروعات هم زیر مجموعه اصول است و خود به خود انجام میشود.

2.مؤمن واقعی،از موفقیت مؤمن دیگر خوشحال میشود.حتی اگر خودش بهره ای نبرد.

3.نور نبی اکرم=خورشید..................تمام تلاش شیطان برای از بین بردن این نور=بازدم!...البته اینکه قرآن میگوید کید و مکر شیطان،مانند کف روی آب است؛نه در مقابل ما انسانهای معمولی...بلکه درمقابل پیامبر و معصوم.

3.غرب،بین زندگی و بندگی تفکیک قائل شده.خوب اگر زندگی برای بندگی نیست،پس برای چیست؟......دنیا را معبد خودش قرار داده...چه چیز را میپرستد؟نفس خود،دنیا،شیطان...!

4.تحریکات به دنیا:

-تنوع در غذاها...به بهانه اینکه هر غذایی،یک خصوصیات و موادی دارد که باید به بدن برسد...الگوی تغذیه را ×هنر کرند و دویست نوع ماست ساخته اند!

-در کنار زیارت...سیاحت گذاشتند...من میروم مشهد که زیارت کنم...بعد میگن بیا بریم سرزمین موجهای آبی!یا بریم پدیده!...

                                  پایان شب ششم

سخنرانی شب پنجم محرم؛جناب آقای میرباقری

1.گاهی به مرور زمان،تعلقات انسان به دنیا و دلبستگی او به دنیا،زیاد میشود...خداوند،با فرستادن مصیبت یا امتحان،انسان را دوباره به سوی خودش متوجه میسازد...صبر در برابر این مشکلات و مصائب،یعنی همان انتظار.

2.من باید عاطفه و احساس خودم رو وارد جریان عاشورا کنم...در این صورت است که احساسات من پالایش و پیرایش میشود و این انشاءالله،اخلاق نیک به همراه دارد.

3.خداوند،حضرت ابراهیم را به پیامبری برگزید و او را با ذبح اسماعیل،امتحان کرد...همچنین حضرت محمد-صل الله علیه و آله و سلم را برگزید و ایشان را با واقعه "عاشورا"و ذبح حسین عزیزش،امتحان کرد...!

4.دعایی که میخوانیم،باید از زبان معصوم باشد؛چون:

-تحول روحی در انسان ایجاد میکند

-احساس تعلق و نیاز به خدا در انسان ایجاد میکند

-روح این دعا از عالم بالا آمده

5.اگر به آنچه خداوند دوست دارد،عمل کنم...خودم محبوب میشوم...گوشم،فقط چیزی را میشنود که خدا دوست دارد...چشمم،فقط چیزی را میبیند که خدا دوست دارد...

6.اینطور نیست که حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف-نشسته باشند منتظر ظهور...ایشان مثل خورشید پشت ابر هستند...نورشان همه جا را روشن میکند ولی گرمایشان به ما نمیرسد...یعنی ما لیاقت نداریم...ایشان باواسطه و بدون واسطه،معبر جامعه را برای رسیدن به ظهور،آماده میکنند.

                  پایان شب پنجم

سخنرانی شب چهارم محرم؛جناب آقای میرباقری

1.هر تحولی که در بیرون رخ میدهد،درون انسان هم باید ایجاد شود...یا قبلش ایجاد شده است...عدالت باید در وجود انسان،افکار و اندیشه انسان و روح انسان،وارد شود تا او بتواند کاملا بر اساس عدالت،هم فکر کند و هم عمل کند.

2.این عدالت،نباید فقط در مقیاس فردی باشد...جامعه باید معطوف به عدالت شود.تمایلات جامعه باید رویکرد عادلانه داشته باشد.

3.من اگر میخواهم وجودم بر محور امام زمان بگردد،باید در خُلق،فکر،رفتار و فهم،تعادل داشته باشم...دراین صورت است که اندیشه و رفتارم صالح میشود.

4.فقط دو گروه هستند که این اخلاق را دارن:

-انبیا

-انسانهایی که خدا آنها را امتحان کرده و سرافراز از این امتحان بیرون آمده اند...نشانه سرافرازی در امتحان هم،صبر پیشه کردن در برابر مصائب و مشکلات است.

5.همه انسانها طالب صلح هستند...با یک تفاوت:

-اسلام،طالب صلح بر محور "توحید" است.

-غرب،طالب صلح برمحور "کفر" است!

6.اگر در حکومتی،توجه به خدا و طلب خدا رشد نکرد،آن جامعه،دینی نیست.

                             پایان شب چهارم

سخنرانی شب سوم محرم؛جناب آقای میرباقری

                         "أفضل أعمال امتی...انتظار فرج"

1.با ظهور حضرت مهدی- عجل الله تعالی فرجه الشریف- یک تحول عظیم در عالم ایجاد میشود و محور این تحول هم،خود امام است.

2.امام زمان،دین جدیدی می آورد...این روایت در احادیث شیعه نیست!بلکه اصل روایتی که در احادیث شیعه ذکر شده،این است:

-حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف-همان اسلام پیامبر را گسترش میدهند.

-تحریفهایی که وارد دین شده،حذف میکنند.

-اسلام را از نو به پا میکنند...حرام محمد،حرام؛الی یوم القیامة و حلال محمد،حلال؛الی یوم القیامة!

3.اسلام منهای ولایت،اسلام نیست...و بعداز ظهور است که معنا و حقیقت ولایت،روشن میشود.

4.انتظار واقعی یعنی اینکه من،تمام زندگی و روش خودم را بر مبنای انتظار،بنا کنم:

-دوری کردن از پذیرش ولایت طاقوت

-درگیری با نظام استکبار،به شکل معقول و حساب شده.

-قرار دادن الگوی اسلام در لباس،خوراک،تحصیل وشغل،ازدواج...

5.خداون،هیچ نعمتی به بزرگی امام معصوم به ما نداده؛ولی شیعه از این نعمت،استفاده درست نکرد!مثلا با اینکه در زمان مأمون،شیعه،امام رضا را داشت ولی به دنبال فلسفه یونان رفت و در هر صورت از آنها تاثیر پذیرفت.

                           پایان شب سوم

-

سخنرانی شب اول محرم؛جناب آقای میر باقری

         " اِن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه..."

1.کار شیطان،بستن راه توحید به روی انسان است.شیطان،از شش هزار سال عبادتش گذشت تا راه عبادت را بر انسان ببندد!

2.وادی اهل بیت،محیط حیات طیبه و نور و پاکیزگی هاست؛هرکس وارد این وادی شود،خداوند،از فضل خود به آن انسانها میدهد!...ائمه،سرچشمه حیات هستند.

3.دلیل تکرار عزاداریها در محرم هرسال:عاشورا مانند نسیمی است که به کشتی طوفان زده دنیای ما انسانها میوزد و این کشتی را-که در طول سال راهش کج شده-به سمت حقیقت و راه درست،هدایت میکند.

4. نعمتها در بهشت،دم دست مؤمنین است...در محرم و رمضان هم استفاده بردن و بهره بردن از نعمات این ماهها،همین قدر آسان و دم دست است.

5.هر لحظه محرم و بالخصوص،دهه اول آن را غنیمت بشمارید.

                                                   پایان شب اول                                   

                      برای هفته اول!

این رمان در چهار فصل بهار،تابستان،پاییز و زمستان،آمادگی شیعه برای ظهور را به تصویر کشیده.

..."کمی دیرتر"...                                                                                                                   1.دو تا مسئله باید روشن بشن:یکی اینکه ایشون از چه جناحی حمایت میکنن و دوم اینکه چه جناحی از ایشون حمایت میکنن؟!ما سالهاست که از مواضع جناحی ایشون،بی اطلاعیم!

2.چرا من فکر میکنم که آقا در همه جای دنیا مظلوم و غریبن و این منم که باید با جشن تولد گرفتن براشون،از غربت درشون بیارم؟!

3.امام زمان،دل من رو میبینن و صدای دلمو میشنون...نه فریادهای بی پایه و اساسمو!

4.تو کجا شنیده یا خوانده ای که این خاندان،از عذاب کسی،شادمان بشن؟!