سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوثر...

اندر حکایات اتوماچ شهر من!

اندر احوالات اتوماچ شهر ما!

تذکر:بنده این نکات رو از کسی شنیدم!فک نکنی دارم از خودم تعریف میکنم که ناراحت میشم!

1.بعداز سوار شدن و نشستن روی صندلی،به بغل دستی خودم(اگه کسی باشه)سلام میکنم...او با تعجب به من نگاه کرده و با تردید،جوابم را میدهد!

2.اگر هم در ایستگاهای بعدی،کسی همنشین بنده شد،هنگام نشستنش،سلام میکنم و باز هم با همان برخورد،روبه رو میشوم...!

3معمولا اگر حوصله داشته باشم و صندلی جلو خالی باشد،یکی از صندلی های جلو را برای نشستن انتخاب میکنم...تا اگر شخصی مسن تر از خودم(!)وارد اتوماچ شد،جایم را به او بدهم!

4...ادامه در شبهای بعد...



[ یادداشت ثابت - یکشنبه 91/10/4 ] [ 11:55 عصر ] [ ] نظر